زندگی مشترک بدون ازدواج و تاثیر آن بر کیفیت زناشویی
زندگی مشترک بدون ازدواج و تاثیر آن بر کیفیت زناشویی
2014-09-21 16:01:31

تجربه گذشته، کیفیت عاشقی و ازدواج، را تعیین میکند
یکی از مهمترین موضوعاتی که پژوهشگران حوزه ازدواج و خانواده در سالهای اخیر در غرب به آن پرداختهاند زندگی مشترک بدون ازدواج (همباشی) است.
در واقع مهمترین تحولی که در سالهای اخیر در این حوزه در کشورهای غربی رخ داده، این است که در سیر رابطه، ازدواج از اوایل مسیر به انتهای آن منتقل شده است.
در آمریکا ۸۰ درصد زوج ها پیش از ازدواج زندگی مشترک را شروع میکنند. آمار بریتانیا هم تقریبا مشابه است.
به عبارت دیگر ارزشگذاری افراد در رابطه تغییر کرده و اکنون تعهد عاطفی بر تعهد قانونی ارجحیت دارد.
این پدیده که شکل رایج رابطه در غرب است، در سالهای اخیر در ایران هم دیده میشود.
مرتضی طلایی، رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران چندی پیش گفته بود: "گزارشهایی مبنی بر تشکیل زندگیهای مجردی در شمال شهر تهران داریم که در آن دختر و پسر بدون ازدواج رسمی زیر یک سقف زندگی میکنند."
بر اساس آمار ثبت احوال ایران، در سال ۹۱ نیمی از طلاقها در پنج سال اول ازدواج اتفاق افتاده و یک چهارم طلاقها در دو سال اول. بیشترین طلاق در سال اول بوده است (۱۴%).
میتوان استدلال کرد که شاید آمار طلاق در سالهای اول به این دلیل بالاست که تصور درستی از زندگی زناشویی وجود ندارد و توهم افراد از این زندگی و از طرف مقابل به سرعت و در عرض چند ماه فرو میریزد.

وقتی کار به عشق و ازدواج می رسد گذشتهها گذشته نیست، بلکه حال و آینده را میسازد
شاید جداسازی جنسیتی در ایران و اینکه زن و مرد فرصت تجربههای مشترک در یک عرصه را ندارند، باعث شود که همزیستی پیش از ازدواج تجربه مثبتی تلقی شود که می تواند از بروز سریع طلاق جلوگیری کند.
در "همباشی" ممکن است طرفین فرصت کنند "آن روی" دیگر هم را ببینند و با دشواریهای زندگی زیر یک سقف بیشتر آشنا شوند.
با این حال برای هر نوع نتیجهگیری معتبر، باید تحقیقات قابل اعتمادی در ایران انجام شود.
در یکی از معدود تحقیقات در این مورد، تقی آزاد ارمکی و همکارانش مینویسند که افرادی که در این نوع رابطه هستند، "افرادی شاغل و با تحصیلات دانشگاهی و تفکراتی روشن فکرانهاند که معمولاً، به بهانه تجربه زندگی مجردی و مستقل، از خانه پدری بیرون آمده اند و بدون آن که والدین را از ماجرا باخبر کنند به زندگی مشترک با یکدیگر روی آورده اند."
اما مشکلات زندگی مشترک بدون ازدواج؛ غیر قانونی بودن، در معرض عموم بودن، شناخته شدن دو طرف با یکدیگر، برچسب های اجتماعی و طرد اجتماعی این رابطه "بسیار آسیب پذیر" کرده است: "احساس طرد اجتماعی و همچنین ناپایداری ذاتی در این روابط، احساس رضایت در آن را با احساس تنش جابه جا میکند و سوژه را دائماً در دوگانه معکوس امنیت و آزادی قرار می دهد که به بهای از دست رفتن امنیت تمام می شود."
اما در غرب تحقیقات متعدد نشان میدهد که زندگی مشترک پیش از ازدواج، ثبات ازدواج را کم می کند. نکته مهم این است که آنچه در این همزیستی اتفاق می افتد تاثیر بزرگی بر ازدواج پس از آن می گذارد، البته اگر به ازدواج ختم شود.
البته محققان آمریکایی معتقدند که احتمال طلاق در ازدواجی که با همزیستی شروع شده باشد به این دلیل بالاست که تمام جوانب زندگی دو طرف مثل مناسبات مالی و لوازم زندگی و هر چیز دیگری چنان در هم آمیخته می شود که حتی وقتی متوجه شده اند که رابطه جواب نمی دهد به سمت ازدواج "میلغزند" در حالی که اگر با هم زیر یک سقف زندگی نمی کردند بجای ازدواج رابطه را خاتمه می دادند.
شانس موفقیت چقدر است؟
برای ازدواج باید در نظر داشت که گذشته تاثیر خود را خواهد گذاشت؛ بنابراین هر چه ارتباط امروز (حتی با کسی که همسر آینده مان نیست) آگاهانهتر و با پیچیدگی کمتری باشد، احتمال ازدواج با کیفیت بالاتر میرود.
و البته هر چه عبور از گذرگاهها و نقاط عطف رابطه با تصمیم و برنامه قبلی باشد (نه در اثر اتفاق و تصادف)، تضمینی برای رابطه با کیفیت پس از ازدواج است.
همباشی یکی از این نقاط عطف است، این که چقدر این تصمیم آگاهانه و بر اساس سیر رابطه و قدمی در راه پخته تر شدن ارتباط است در نتیجه آن میتواند تاثیر بگذارد.
اگر این همباشی واکنشی نسنجیده به فشارهای اجتماع و خانواده باشد یا اقتضای اقتصادی داشته باشد، با اینکه ممکن است توجیهی قابل قبول و کافی باشد، اما لزوما به معنای آن نیست که زناشویی با کیفیتی در پس آن در انتظار زوج است.
در ایران برخی جامعه شناسان با زندگی مشترک بدون ازدواج یا به اصطلاح "ازدواج سفید" به مخالفت پرداختهاند و حتی آن را "ازدواج سیاه" نامیدهاند چون "تدوام" ندارد و به گفته آنها "زندگی دختر سیاه و تباه می شود."

"روابط همخانگی رقیب جدی نهاد ازدواج است"
آنها این رابطه را نتیجه "نبود مسئولیتپذیری" میدانند و جز سست شدن نظام ارزشی، به آثار منفی روانی و اجتماعی آن برای زنان اشاره میکنند.
با این حال باید در نظر داشت که حتی اگر زندگی مشترک بدون ازدواج به ازدواج منتهی نشود، بر زندگی زناشویی آینده با همسری دیگر تاثیر خواهد گذاشت.
زندگی مشترک قبلی با فردی دیگر، چه با ازدواج چه بدون ازدواج، و نیز داشتن بچه از روابط قبلی، احتمال پایین بودن کیفیت رابطه بعدی و احتمال طلاق دوم را زیاد میکند.
تجربه گذشته بر رابطه های بعد تاثیر میگذارد، بنابراین هر چه در این رابطه بهتر عمل کنید، حداقل زمینه را برای رابطه زناشویی با کیفیت فراهم کردهاید.
اما تا تحقیق جامعی در این زمینه صورت نگیرد، نمیتوان گستردگی آثار این پدیده را بررسی کرد.
تردیدی نیست که آگاهی، آموزش و تعهد راسخ دو طرف به اینکه این پیوند را به موفقیت تبدیل کنند می تواند بر بسیاری از مشکلات و عوامل خطرساز غلبه کند.
سرعت رابطه هم در این زمینه نقش دارد. با اینکه تعیین زمان دقیقی ممکن نیست، اما همباشی پس از مثلا یک ماه رابطه نمیتواند حکایت از تصمیمی آگاهانه و عاقلانه کند.
ارتباط سازنده، گفتگو و تصمیم مشترک و کمک گرفتن از دیگران می تواند بسیاری از نقایص را بر طرف کند.
اما دست کم سه علامت خطر جدی میتواند به کسانی که وارد این رابطه میشوند نشان دهد که احتمال موفقیت چقدر است.
محققان امریکایی معتقدند سه نشانه خطر آینده رابطه را بشدت زیر سوال می برد:
تفاوت تعهد:
منظور تعهد در اینجا این است که دو طرف آینده را در رابطه با ارتباط خود چگونه می بینند، آیا می خواهند در دراز مدت در کنار هم باشند یا نه، چقدر خود را به عنوان شریک یکدیگر و یک "تیم" می بینند و چقدر حاضرند برای طرف دیگر و رابطه شان فداکاری کنند.

اگر یک طرف همباشی را مرحله "پیش-ازدواج" تلقی میکند و دیگری به عنوان رابطهای موقت، این تفاوت در میزان تعهد است. همین موضوع در مورد رابطه پیش از ازدواج بدون زندگی زیر یک سقف صادق است.
بسیاری از زوج ها معمولا میدانند که هم تعهد خودشان و هم تعهد طرف مقابل به رابطه چقدر است.
اگر فکر میکنید شما بیشتر از طرف مقابل به رابطه پایبند هستید، این باید زنگ خطر را به صدا درآورد.
آنها که فکر می کنند تعهدشان به رابطه بیشتر از طرف مقابل است، احمالا در آینده بیشتر دچار نارضایتی از ازدواج می شوند.
بیوفایی جنسی پیش از ازدواج:
تردیدی نیست که هنجارها و ارزشها در مورد رابطه جنسی تغییر بسیاری کرده است، اما تحقیقات در آمریکا و بریتانیا نشان میدهند که هنوز بسیاری افراد (نزدیک به ۹۰ درصد) انتظار وفاداری جنسی از شریک زندگی خود دارند.
احتمال موفقیت در ازدواج با کسانی که وفاداری جنسی نداشته بسیار پایین می آید.
کسانی که میدانند در زمان دوستی با همسر آیندهشان، در روزهای اول رابطه و "قرار ملاقاتهای" اول، او با شخص دیگری رابطه جنسی داشته، پس از ازدواج از کیفیت رابطه زناشویی شان رضایت کمتری دارند.
خشونت فیزیکی:
هر نوع خشونت فیزیکی پیش از ازدواج زنگ خطری جدی برای کیفیت ازدواج است، به ویژه وقتی که خشونت همراه با رفتارهای سلطه جویانه و کنترلی باشد.
خشونت فیزیکی نشانه جدی مشکل در مهارت های ارتباطی و حل مشکل و کنترل عواطف و احساسات شدید است.
این رفتار بویژه برای زنان و کودکان خطرناک است.
متن خبر را اینجا بخوانید